صراط: سخنگوی شورای شهر اول تهران (منحله) علت انحلال این شورا را آلودن برخی اعضای آن به فساد و سوء استفاده توصیف کرد.
شورای شهر اول تهران سال 77 روی کارآمد و همه 15 عضو آن اصلاحطلب بودند که به تدریج بر سر برخی منافع به 2 گروه 7 و 8 نفره تقسیم شدند و بازیهای سیاسی آنها، شورا را به بنبست رساند. مزمن شدن این اختلافات و تعطیلی جلسات به همراه آبروریزی که روند اتفاقات برای اصلاحطلبان به همراه داشت موجب شد دولت اصلاحات و وزارت کشور آن حکم به انحلال و تعطیلی شورا بدهد. اعضای این شورا عبارت بودند از: محمد عطریانفر، عبدالله نوری، سعید حجاریان، علیزاده طباطبایی، مرتضی لطفی، صدیقه وسمقی، غلامرضا فروزش، جمیله کدیور، عابدینی، منصور رضوی، محمدحسین درودیان، ابراهیم اصغرزاده، دوزدوزانی، رحمتالله خسروی، احمد حکیمیپور، محمد حسین حقیقی، فاطمه جلاییپور. با استعفای تدریجی نوری، غرضی و کدیور، اعضای علیالبدل این لیست تبدیل به عضو اصلی شدند.
اکنون صدیقه وسمقی سخنگوی این شورا با مرور خاطرات خود، بخشی از دلایل پشت پرده ماجرا را روایت میکند. به گزارش جرس وی که اکنون در سوئد اقامت دارد با دانشگاه اوکسالا همکاری میکند، از کتاب خود در این زمینه در پاریس رونمایی کرده است.
وسمقی در پاسخ این سؤال جرس که «در روزهای پایانی سال 1380 بود که کشمکشها بر سر فروش تراکم آغاز شد. در نهایت، آتش اختلافات و تنشها بین شورای شهر و شهردار وقت به چه دلیل شعلهور شد؟» میگوید: ببینید، دلیل این تنشها را جنگ منافع میدانستم، برای اینکه شورای شهر، همیشه معتقد بود که درآمد شهرداری که عمدتاً از فروش تراکم بود درآمد ناسالم بود و همیشه تأکید شورای شهر بر این بود که این درآمد باید تغییر کند، چون فروختن فضای شهر و تعیین درآمد از این طریق برای آباد کردن شهر در واقع با هم منافات داشتند چون به شکل بیرویه نمیتوان فضای شهر را فروخت و مجوز گسترش و توسعه شهر را صادر کرد آن هم برای شهری مثل تهران با این جمعیت فراوان و خدمات اندک، به نسبت جمعیت شما ببینید فضای سبز تهران چقدر اندک است؟ مسأله آلودگی هوا، آب، ترافیک و بسیاری از مسایل دیگر در تهران وجود دارد. ما فروش بیرویه تراکم را همیشه مغایر با منافع مردم شهر تهران میدانستیم و آرزوی ما این بود که فروش تراکم روزی متوقف شود. البته نهادهای دیگری هم همین مسأله را تأیید کرده بودند مثل شورای عالی شهرسازی و معماری اما وقتی که شهردار منتخب شورا آقای ملک مدنی با شجاعت چنین تصمیمی را اعلام کرد نه اینکه تراکم به طور کلی متوقف شود، ایشان فروش تراکم غیر مجاز را ممنوع اعلام کرد. پس از آن جنجالی بر پا شد که به عقیده من این جنجال از طرف مردم عادی شهر تهران برپا نشد چون آنها نبودند که از این تصمیم ضرر میکردند بلکه آنها از این تصمیم سود میبردند، اما چه کسانی ضرر میکردند؟ کسانی که از خرید تراکم از شهرداری منتفع میشدند مثل برجسازها، آنها بودند که شلوغ کردند و متأسفانه برخی از اعضای شورای شهر آن زمان و برخی از نهادهای قانونی آن زمان مخالف توقف فروش تراکم بودند. در اینجا متأسفانه میتوانم از مجلس ]اصلاحات[ هم در آن دوره یاد کنم و دیگر نهادهایی که از آنها حمایت و پشتیبانی کردند، در مقابل این تصمیم شهردار و اکثریت اعضای شورای شهر که هشت نفر بودند ایستادند و شورا را به انحلال کشاندند.
«در نهایت کلاف این کشمکش هر روز بیش از پیش درهم پیچیده شد به طوری که تنشها میان اعضای شورای شهر با شهردار تهران به اوج خود رسید و میان اعضای شورای شهر دودستگی ایجاد شد.» وسمقی درباره این نظر میگوید: بله ما تبدیل به دو گروه شدیم، یک گروه هفت نفره و یک گروه هشت نفره که من و هفت نفر دیگر در گروه اکثریت بودیم. علت تداوم کشمکش این بود که آن گروه اقلیت هفت نفره در واقع مخالف تصمیم شهردار بودند و گروه هشت نفره موافق تصمیم شهردار بودند. به هر حال شورا به دو گروه تقسیم شد و تا پایان، همین ترکیب باقی ماند. میتوانم بگویم در میان آن هفت نفر، افرادی بودند که خودشان برجسازی میکردند و در شورا علناً میگفتند «اگر تراکم ما را بدهید ما مشکلی با شهردار نداریم» به هر حال مسأله چه در سطح کوچکتر و چه در سطح کلانش، جنگ منافع بود.
وسمقی درباره نقش مجلس ششم (اصلاحات) در این موضوع گفت: از لحاظ تبلیغاتی برخی از نمایندگان مجلس، با سرعتی بسیار زیاد طرحی با عنوان «طرح تحقیق و تفحص از شهرداری درباره تراکم» را تصویب کردند که نمیدانم چقدر این تحقیقشان کارشناسی بود چون با ما که عضو شورا بودیم و به هر حال در جریان کار بودیم هیچ گونه تماسی نگرفتند. به هر حال، ظاهراً یک تحقیق و تفحصی انجام دادند و رفتند در مجلس اعلام کردند که با توقف فروش تراکم مخالف هستند. آنها در واقع همسویی کردند با کسانی که موافق فروش تراکم بودند. بعدها من از برخی اعضای شورا که آن نمایندگان مجلس را میشناختند سؤال کردم و گفتند که در میان همانها افرادی بودند که میخواستند از شهرداری تراکم بگیرند و چون شهرداری فروش تراکم را متوقف کرده بود متأسفانه برای چنین اقدامی در مجلس انگیزه کافی داشتند. مستندات این موضوع هم در کتاب ذکر شده است.
وی درباره نقش دولت در انحلال شورای شهر اول گفت: هیأت حل اختلاف به ریاست آقای ابطحی، وزارت کشور و وزیر کشور وقت، آقای موسوی لاری هم همسو با اقلیت شورای شهر بودند و درصدد تغییر شهردار بودند. هدفشان عزل شهردار و آزاد کردن تراکم بود. آنها دائم با اقلیت شورای شهر، در تماس و ارتباط بودند در نتیجه همسویی همه آنها با هم منتهی به انحلال شورای شهر شد.
وسمقی میافزاید: بلافاصله فردای انحلال، وزارت کشور آقای ملک مدنی را عزل کرد، این هم یک نشانه مهم است برای اینکه آنها با شورا مشکل نداشتند با شهرداری که فروش تراکم را متوقف کرده بود مشکل داشتند. اساساً هدف از انحلال شورای شهر، عزل شهردار بود اگر ما شهردار را عزل میکردیم، شورا را منحل نمیکردند، یعنی خواسته آنها از ما این بود که ما یا شهردار را عزل کنیم یا فروش تراکم را آزاد کنیم. ما با این دو موضوع، موافق نبودیم.
حتی جلسات غیرعلنی تشکیل دادیم و از آنها خواستیم در جلسات غیرعلنی به ما توضیح بدهند اما آنها حتی در جلسات غیرعلنی هم حاضر نشدند به ما توضیح بدهند، چون توضیحی نداشتند. به این دلایل بود که ما هم ایستادیم و اجازه ندادیم که با ما بازی بکنند. من در آن زمان اعلام کردم که «ما بازیچه نیستیم ما بازی افراد سودجو و فرصت طلب را نمیخوریم ولو اینکه شورای شهر منحل شود» ایستادیم و به انحلال شورا هم اعتراض کردیم. من شخصاً با وجود آنکه معترض به انحلال شورا بودم اما ناراحت نبودم، چون ما بر سر موضع درستی ایستاده بودیم.
شورای شهر اول تهران سال 77 روی کارآمد و همه 15 عضو آن اصلاحطلب بودند که به تدریج بر سر برخی منافع به 2 گروه 7 و 8 نفره تقسیم شدند و بازیهای سیاسی آنها، شورا را به بنبست رساند. مزمن شدن این اختلافات و تعطیلی جلسات به همراه آبروریزی که روند اتفاقات برای اصلاحطلبان به همراه داشت موجب شد دولت اصلاحات و وزارت کشور آن حکم به انحلال و تعطیلی شورا بدهد. اعضای این شورا عبارت بودند از: محمد عطریانفر، عبدالله نوری، سعید حجاریان، علیزاده طباطبایی، مرتضی لطفی، صدیقه وسمقی، غلامرضا فروزش، جمیله کدیور، عابدینی، منصور رضوی، محمدحسین درودیان، ابراهیم اصغرزاده، دوزدوزانی، رحمتالله خسروی، احمد حکیمیپور، محمد حسین حقیقی، فاطمه جلاییپور. با استعفای تدریجی نوری، غرضی و کدیور، اعضای علیالبدل این لیست تبدیل به عضو اصلی شدند.
اکنون صدیقه وسمقی سخنگوی این شورا با مرور خاطرات خود، بخشی از دلایل پشت پرده ماجرا را روایت میکند. به گزارش جرس وی که اکنون در سوئد اقامت دارد با دانشگاه اوکسالا همکاری میکند، از کتاب خود در این زمینه در پاریس رونمایی کرده است.
وسمقی در پاسخ این سؤال جرس که «در روزهای پایانی سال 1380 بود که کشمکشها بر سر فروش تراکم آغاز شد. در نهایت، آتش اختلافات و تنشها بین شورای شهر و شهردار وقت به چه دلیل شعلهور شد؟» میگوید: ببینید، دلیل این تنشها را جنگ منافع میدانستم، برای اینکه شورای شهر، همیشه معتقد بود که درآمد شهرداری که عمدتاً از فروش تراکم بود درآمد ناسالم بود و همیشه تأکید شورای شهر بر این بود که این درآمد باید تغییر کند، چون فروختن فضای شهر و تعیین درآمد از این طریق برای آباد کردن شهر در واقع با هم منافات داشتند چون به شکل بیرویه نمیتوان فضای شهر را فروخت و مجوز گسترش و توسعه شهر را صادر کرد آن هم برای شهری مثل تهران با این جمعیت فراوان و خدمات اندک، به نسبت جمعیت شما ببینید فضای سبز تهران چقدر اندک است؟ مسأله آلودگی هوا، آب، ترافیک و بسیاری از مسایل دیگر در تهران وجود دارد. ما فروش بیرویه تراکم را همیشه مغایر با منافع مردم شهر تهران میدانستیم و آرزوی ما این بود که فروش تراکم روزی متوقف شود. البته نهادهای دیگری هم همین مسأله را تأیید کرده بودند مثل شورای عالی شهرسازی و معماری اما وقتی که شهردار منتخب شورا آقای ملک مدنی با شجاعت چنین تصمیمی را اعلام کرد نه اینکه تراکم به طور کلی متوقف شود، ایشان فروش تراکم غیر مجاز را ممنوع اعلام کرد. پس از آن جنجالی بر پا شد که به عقیده من این جنجال از طرف مردم عادی شهر تهران برپا نشد چون آنها نبودند که از این تصمیم ضرر میکردند بلکه آنها از این تصمیم سود میبردند، اما چه کسانی ضرر میکردند؟ کسانی که از خرید تراکم از شهرداری منتفع میشدند مثل برجسازها، آنها بودند که شلوغ کردند و متأسفانه برخی از اعضای شورای شهر آن زمان و برخی از نهادهای قانونی آن زمان مخالف توقف فروش تراکم بودند. در اینجا متأسفانه میتوانم از مجلس ]اصلاحات[ هم در آن دوره یاد کنم و دیگر نهادهایی که از آنها حمایت و پشتیبانی کردند، در مقابل این تصمیم شهردار و اکثریت اعضای شورای شهر که هشت نفر بودند ایستادند و شورا را به انحلال کشاندند.
«در نهایت کلاف این کشمکش هر روز بیش از پیش درهم پیچیده شد به طوری که تنشها میان اعضای شورای شهر با شهردار تهران به اوج خود رسید و میان اعضای شورای شهر دودستگی ایجاد شد.» وسمقی درباره این نظر میگوید: بله ما تبدیل به دو گروه شدیم، یک گروه هفت نفره و یک گروه هشت نفره که من و هفت نفر دیگر در گروه اکثریت بودیم. علت تداوم کشمکش این بود که آن گروه اقلیت هفت نفره در واقع مخالف تصمیم شهردار بودند و گروه هشت نفره موافق تصمیم شهردار بودند. به هر حال شورا به دو گروه تقسیم شد و تا پایان، همین ترکیب باقی ماند. میتوانم بگویم در میان آن هفت نفر، افرادی بودند که خودشان برجسازی میکردند و در شورا علناً میگفتند «اگر تراکم ما را بدهید ما مشکلی با شهردار نداریم» به هر حال مسأله چه در سطح کوچکتر و چه در سطح کلانش، جنگ منافع بود.
وسمقی درباره نقش مجلس ششم (اصلاحات) در این موضوع گفت: از لحاظ تبلیغاتی برخی از نمایندگان مجلس، با سرعتی بسیار زیاد طرحی با عنوان «طرح تحقیق و تفحص از شهرداری درباره تراکم» را تصویب کردند که نمیدانم چقدر این تحقیقشان کارشناسی بود چون با ما که عضو شورا بودیم و به هر حال در جریان کار بودیم هیچ گونه تماسی نگرفتند. به هر حال، ظاهراً یک تحقیق و تفحصی انجام دادند و رفتند در مجلس اعلام کردند که با توقف فروش تراکم مخالف هستند. آنها در واقع همسویی کردند با کسانی که موافق فروش تراکم بودند. بعدها من از برخی اعضای شورا که آن نمایندگان مجلس را میشناختند سؤال کردم و گفتند که در میان همانها افرادی بودند که میخواستند از شهرداری تراکم بگیرند و چون شهرداری فروش تراکم را متوقف کرده بود متأسفانه برای چنین اقدامی در مجلس انگیزه کافی داشتند. مستندات این موضوع هم در کتاب ذکر شده است.
وی درباره نقش دولت در انحلال شورای شهر اول گفت: هیأت حل اختلاف به ریاست آقای ابطحی، وزارت کشور و وزیر کشور وقت، آقای موسوی لاری هم همسو با اقلیت شورای شهر بودند و درصدد تغییر شهردار بودند. هدفشان عزل شهردار و آزاد کردن تراکم بود. آنها دائم با اقلیت شورای شهر، در تماس و ارتباط بودند در نتیجه همسویی همه آنها با هم منتهی به انحلال شورای شهر شد.
وسمقی میافزاید: بلافاصله فردای انحلال، وزارت کشور آقای ملک مدنی را عزل کرد، این هم یک نشانه مهم است برای اینکه آنها با شورا مشکل نداشتند با شهرداری که فروش تراکم را متوقف کرده بود مشکل داشتند. اساساً هدف از انحلال شورای شهر، عزل شهردار بود اگر ما شهردار را عزل میکردیم، شورا را منحل نمیکردند، یعنی خواسته آنها از ما این بود که ما یا شهردار را عزل کنیم یا فروش تراکم را آزاد کنیم. ما با این دو موضوع، موافق نبودیم.
حتی جلسات غیرعلنی تشکیل دادیم و از آنها خواستیم در جلسات غیرعلنی به ما توضیح بدهند اما آنها حتی در جلسات غیرعلنی هم حاضر نشدند به ما توضیح بدهند، چون توضیحی نداشتند. به این دلایل بود که ما هم ایستادیم و اجازه ندادیم که با ما بازی بکنند. من در آن زمان اعلام کردم که «ما بازیچه نیستیم ما بازی افراد سودجو و فرصت طلب را نمیخوریم ولو اینکه شورای شهر منحل شود» ایستادیم و به انحلال شورا هم اعتراض کردیم. من شخصاً با وجود آنکه معترض به انحلال شورا بودم اما ناراحت نبودم، چون ما بر سر موضع درستی ایستاده بودیم.