حسام الدین برومند در یادداشتی در روزنامه حمایت نوشت: موضوع هجمهها و تخریبها علیه قوه قضاییه از سوی دشمن و رسانههای ضدانقلاب، بیگانه و معاند مساله تازهای نیست و همواره در قالب سناریوها و تاکتیکهای رسانهای و جنگ روانی در دستور کار بوده است. اگر قوه قضاییه بخواهد با مفسدان اقتصادی و دانه درشتها برخورد قانونی کند، این جماعت به میدان میآیند و قوه قضاییه را متهم میکنند که قصد و اراده جدی ندارد. (به عنوان مثال در قضیه پرونده موسوم به فساد سه هزار میلیاردی، ادعای دشمن و عقبه رسانهای او و از جمله بی بی سی فارسی این بود که این پرونده به اصطلاح ماست مالی خواهد شد، ولی در نهایت همگان دیدند که قوه قضاییه با اقتدار و با دقت قانونی رسیدگی کرد و مجرم اصلی به دار آویخته شد.) اگر هم قوه قضاییه با دانه درشت و مفسد اقتصادی برخورد قانونی کند، جالب اینجاست که همین جماعت، آن فرد مفسد اقتصادی را کارآفرین و فعال اقتصادی جا میزنند! و خط اتهام و تهمت علیه قوه قضاییه را پیش میگیرند که چرا به اصطلاح با عدالت با او برخورد نکرده است!
اما این روزها و مقارن با هفته قوه قضاییه، آنچه جای تامل دارد این است که این بار مقامات آمریکایی آشکارا و بدون پوشش رسانهای به مواجهه مستقیم با قوه قضاییه پرداخته اند و با حمایت از دراویش داعشی، سلب کنندگان امنیت و مجرمینی که تحت عنوان فلان فعال سیاسی یا مدنی یا حقوق بشری پنهان شده اند، قوه قضاییه را مورد تخریب و هجمه قرار داده اند. وزارت خارجه آمریکا چند روز پیش در بیانیهای مداخله جویانه، قصاص محمد ثلاث، فردی که داعش وار سه مامور پلیس را در آشوب خیابان پاسداران به شهادت رساند، "بیرحمانه و ناعادلانه" خواند وحتی از کشورهای غربی خواست این اقدام قوه قضاییه ایران را محکوم کنند!هدر نائورت، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، نیز در آستانه هفته قوه قضاییه از یک محکوم امنیتی دفاع کرد!
حتی مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا، جمعه گذشته بطور مستقیم به تخریب قوه قضاییه کشورمان پرداخت و در سخنانی پوچ مدعی شد که مثلا حقوق هزاران تن از معترضان، زنان مخالف حجاب، درویشان و مدافعان محیط زیست و فعالان حقوق اقلیتها رعایت نمیشود و ...اکنون سوالی که به میان میآید این است که هدف آمریکاییها از تخریب و هجمه علیه قوه قضاییه چیست؟ علت عصبانیت آمریکاییها از قوه قضاییه چیست که وزیر امور خارجه شان را به صحنه آورده اند؟ شواهد و قرائن غیر قابل انکار نشان میدهد آمریکاییها در "پروژه انقلاب زدایی" از جمهوری اسلامی ایران با سد محکم و نهاد مقتدری به نام قوه قضاییه روبرو هستند که نتوانسته اند سناریوها و برنامههای خودشان را پیش برند. آمریکاییها در ذیل "پروژه نفوذ" نیز تلاش بسیاری داشتند که شبکهای همکار در داخل شکل بدهند، ولی نکته مهم این است که نتوانسته اند این شبکه را کامل کنند و هرچند میخواستند به نام فعال مدنی و سیاسی و حقوق بشری، جماعتی را به گماردگی بگیرند، ولی قوه قضاییه طبق قانون به وظایفش عمل کرده و با مجرمین امنیتی و نفوذیها برخورد قانونی کرده است؛ این همان دلیل عصبانیت آمریکایی هاست که حتی در مختصات فردی مانند پمپئو وزیر امور خارجه شان نتوانسته پنهان بماند.
ضمن آنکه وقتی قوه قضاییه با دانه درشت ها، مفسدان اقتصادی، فتنهگران، انحرافیها، اشرار و اوباش، قانونگریزان و داعشیهای آشوبگر برخورد میکند؛ فضا و روحیه انقلابی گری را در سطح جامعه پمپاژ میکند و این خلاف خواسته آمریکایی هاست که به دنبال انقلاب زدایی از جمهوری اسلامی با اعتبار زدایی از قوه قضاییه هستند.
برخورد قانونی و بدون تبعیض با رعایت مسایل آیین دادرسی با مجرمان و سلب کنند گان امنیت، به معنای پاسداری از قانون و احقاق حقوق مردم است و این یعنی انقلابی گری در حوزه قضا و عدالت. از سوی دیگر؛ وظایف خطیر و حساس و بعضا منحصر بفرد قوه قضاییه در تامین امنیت و پیشگیری از جرایم، باعث شده تا دشمن همواره بر مواجهه با دستگاه قضا تمرکز داشته باشد، ولی پمپئو و بزرگتر از او هم قادر نخواهند بود در وظایف قانونی قوه قضاییه خللی ایجاد نمایند. ضمن آنکه امروز رسوایی آمریکاییها عیان و نمایان شده و هجمه آنها علیه قوه قضاییه با ژست حقوق بشری رنگ باخته است تا جایی که کدخدا به دلیل حمایت از جنایات و کودک کشیهای رژیم صهیونیستی از شورای حقوق بشر خارج شد و حالا نمیتوانند بخاطر انحراف افکار عمومی، قوه قضاییه ایران اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم نمایند.