جواد منصوری در یادداشتی با عنوان «تصویر بدون رتوش آمریکا» درباره سخنرانی اخیر رئیس جمهوری آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل نوشت:
1. سخنرانی اخیر «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل، هرچند که به سبک و سیاق اظهارات وی در گذشته بود، اما نطق وی در جمع نمایندگان کشورهای جهان، یکبار دیگر از تفکر حاکم بر رؤسای جمهور این کشور حکایت دارد.
گرچه بهظاهر، کلیدداران اسبق کاخ سفید هرکدام سیاستهای خاص خود را پیگیری کردهاند، ولی در مقام عمل، همه آنها یا رویکرد رئیسجمهور فعلی آمریکا را تعقیب نمودهاند و یا حداقل، تصمیم آن را در سر میپروراندند.
انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس، یکی ازایندست سیاستهای راهبردی است که از زمان ریاست جمهوری «بیل کلینتون»، هیچیک از مستأجران کاخ سفید جرأت اجرای آن را نداشتند ولی درعینحال، بهشدت مایل به عملیاتی کردن آن بودند.
باید اما پرسید که ترامپ به نمایندگی از آمریکا از بکارگیری ادبیات تهاجمی، چه سیاستی را تعقیب میکند؟ چرا رئیسجمهور این کشور اصرار دارد که به دوست و دشمن بتازد، قوانین بینالمللی را نادیده گرفته و ناچیز انگارد، کشورها را تحقیر کند و با استفاده از ابزار فشار اقتصادی، بازیگران جهانی را وارد به اطاعت از خود کند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت؛ شرایط ویژهای که در سالهای اخیر برای آمریکا اعم از افتوخیز شاخصهای اقتصادی، شکستهای پیدرپی در غرب آسیا، جنگ تجاری با متحدان اروپایی و رقبای آسیایی، رسواییهای داخلی و پروندههای سنگین امنیتی ترامپ پدید آمده است، تصمیم سازان این کشور را به سمت اتخاذ راهبرد «فرافکنی در عرصه بینالمللی» سوق داده است.
هژمونی اقتصادی، سیاسی و امنیتی آمریکا در سراسر دنیا رو به افول است و این موضوعات، مواردی عادی و پیشپاافتاده برای واشنگتن نیستند، چراکه کاخ سفید پس از جنگ جهانی دوم، خود را حائز عناوین و القاب پرطمطراقی همچون «ابرقدرت»، «رئیس دهکده جهانی» و «پلیس دنیا» میداند و معضلات سنگین و بیسابقهای ازایندست، بهشدت برای سردمدار نظام سلطه، بحرانزاست.
ازاینرو، تیمهای تحقیقاتی و اتاقهای فکر واشنگتن با رصد این حجم عظیم از مشکلات به این نتیجه رسیدهاند که باید راهکارهای متفاوتی با هدف فرار از پاسخگویی به افکار عمومی در داخل و خارج آمریکا را در دستور کار خود قرار دهند.
2. رفتاری که رئیسجمهور عربدهکش و لمپن آمریکا در حال حاضر در پیشگرفته است، دقیقاً در این راستا ارزیابی میشود. ترامپ برای منحرف کردن افکار عمومی در داخل کشورش از پروندههای اخلاقی – امنیتی، به رسانهها و اشخاص برجسته حمله کرده و در موضوعات خارجی، مشابه این راهکار را در حمله به نهادهای بینالمللی و کشورهای غیرهمسو پیگیری میکند.
برخی از دولتها هم که عنان آنها به دستگیره درب اتاق کار ترامپ بستهشده و تار و پود حیات سیاسیشان به لبخند رضایت وی بستگی دارد، طبعاً نمیتوانند از اوامر وی سرپیچی کنند.
علیرغم نارضایتی شدید دولتها از عملکرد و مواضع ترامپ، آنها قادر نیستند راه خود را از این کشور جدا کنند و معمولاً در برابر سیاستهای آمریکا دستان خود را بالا میبرند.
3. ترامپ در سخنرانی خود به اوپک حمله کرد، درحالیکه همه میدانند آمریکا در کلاف سردرگم بحران سوخت و تبعات ناشی از تحریم نفتی ایران گرفتارشده و با این حربه میخواهد این سازمان را تحتفشار سیاستهای خود درآورد.
اوپک سازمانی است که برخی از اعضای کلیدی آن مثل عربستان سعودی در پازل آمریکا برای تعیین قیمت نفت موردنظر واشنگتن بازی میکنند و بهای طلای سیاه را که بهمراتب بیش از قیمت فعلی است، با اشاره کاخ سفید پایین نگهداشتهاند.
بااینحال، آمریکا پس از 60 سال از تأسیس این سازمان و درحالیکه برخی اعضای آن تلاش میکنند غرب را با پایین نگهداشتن قیمت نفت راضی نگهدارند، به «غارت جهان» متهم کرده و تلویحاً مورد تهدید قرار میدهد. افزون بر این، سازمان تجارت جهانی، مجموعهای که آمریکا یکی از بنیانگذاران آن به شمار میآید و بیشترین تأثیر و نفوذ را در میان اعضای آن دارد، امروز به این دلیل مورد هجمه آمریکا قرارگرفته است که در مقابل سیاستهای تعرفهای ترامپ مقاومت کرده و آن را نمیپذیرد.
از طرفی، شورای حقوق بشر سازمان ملل که برخلاف رویه معمول، گزارشهایی از وضعیت اسفبار حقوق بشر در آمریکا تهیهکرده است، از سوی ترامپ، «مایه شرم» معرفی میشود. زمانی که آمریکا در خردادماه سال جاری از این شورا خارج شد، همین سیاست فرافکنانه را در پیش گرفت و وزیر امور خارجه و نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل، ایران، چین، ونزوئلا و کوبا را به نقض بهاصطلاح فاحش حقوق بشر متهم و به این وسیله، از خود و رژیم کودک کش صهیونیستی رفع اتهام کردند.
در همین راستا، واشنگتن از یونسکو و معاهده اقلیمی پاریس خارج شد و بخشی از کمکهای مالی خود به سازمان ملل را قطع کرد؛ دیوان بینالمللی کیفری را به این دلیل که پیگیری شکایت ایران از تحریمهای ظالمانه را دستور کار خود قرار داده، به عدمحمایت تهدید و کمکهای تحقیرآمیزش را به تعظیم و کرنش سازمانهای بینالمللی و کشورها در برابر کاخ ظلم خود منوط کرده است.
4. آنچه ترامپ در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل بیان کرد، حرف دل دیگر مقامات آمریکایی و هیئت حاکمه این کشور اعم از دولت، کنگره و دستگاه قضایی است اما تفاوت آنها با وی این است که یا شجاعت انجام این سیاستها را نداشتند و یا با ترفندها و حقههای مختلف در قالب راهبردهایی همچون «قدرت نرم»، شیوههای دیگری را برای پیگیری اهداف خود انتخاب کرده بودند.
به بیان دیگر، قانون آمریکاییها، «قانون جنگل» است و هیچ کشور و سیاست مستقلی را در برابر خود برنمیتابند. زمانی که فضا و شرایط ایجاب کند، از وعده و وعید برای پیشبرد مطامع خود بهره میجویند و زمانی که شرایط مهیا نباشد، تهدید و ارعاب و دستآخر، حمله نظامی را در دستور کار خود قرار میدهند.
وقتیکه این دو عامل کارگر نیفتند، به جان دولتها و نهادهای بینالمللی میافتند و کوتاهیها و کمبودهای خود را به گردن آنها میاندازند. با این حساب، فرقی بین این رئیسجمهور هتاک و فحاش با آن مسئول خندان و بهظاهر مؤدب آمریکایی نیست، همه آنها آبشخور یکسان دارند و در هر برههای، با موجسواری بر اقتضائات زمانی، تمام کوشش خود را صرف تحقق صددرصدی سیاستهای استکباری و استثماری خود میکنند.