این گزارش را اختصاص دادیم به مسئله سبد رای داوطلبان نامزدی انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم و اینکه این سبد رای چگونه میتواند باعث تحرک تبلیغاتی نامزدها شود.
مقدمه این بحث آن است که بدانیم در انتخابات سه جنس رأی داریم: اولین دسته از آرا، فداییان هستند که به عنوان هسته سخت هواداران عمل میکنند. این هسته سخت را میتوان به نوعی رأی مکتبی یا ایدئولوژیک هم نامید. معمولا هواداران این چنینی پیش از انتخابات خود به سراغ گزینههای انتخاباتی میروند و از نامزدهای مورد علاقه خود دعوت به حضور در انتخابات میکنند و تا آخر انتخابات فارغ از حضور هر شخص دیگری در عرصه انتخابات از نامزد خودشان حمایت میکنند. این حلقه هواداران پایه اصلی شکل گیری کمپینها و موج سازیهای انتخاباتی هستند.
دومین دسته از هواداران آنهایی هستند که هزینهای برای نامزد انتخاباتی خود پرداخت نمیکنند اما به عنوان یک طرفدار علاقهمند حاضر هستند به عنوان یکی از هزاران نفرِ طرفدار نامزد خاص در مراسمات و برنامههای انتخاباتی آن نامزد حاضر شوند.
سومین دسته از هواداران هم آنهایی هستند که در روز انتخابات بنا به فضای تبلیغاتی و شناختی که از نامزدها پیدا میکنند پای صندوق به یک نامزد خاص رأی میدهند.
به یک معنا میتوان گفت هواداری از یک رأی فعال که میتواند رأی ساز باشد شروع میشود و به یک رأی خنثی که تنها یک رأی است ختم میشود. در شرایط فعلی که هنوز کمپینهای انتخاباتی فعال نشدهاند تنها سبد رای حلقه سخت یا همان فداییان شکل گرفتهاند و دو سطح دیگر هواداران زمانی فعال میشوند که کمپینهای انتخاباتی شروع به تحرک کرده و فضا را برای ظهور و بروز این بخش از هواداران ایجاد کنند.
اکنون به بررسی برخی داوطلبان خاص این دوره انتخاباتی میپردازیم تا ببینیم وضعیت هواداری آنها در میان گروههای مختلف مردم به چه نحو است.
جریان انقلابی پای کار رئیسی
شورای ائتلاف و شورای وحدت از نامزدی رئیسی حمایت میکنند. همچنین برخی از داوطلبان انتخاباتی نیز اعلام کردند در صورت ورود وی به رقابتهای انتخاباتی-که اتفاق افتاد- تکلیفی بر حضور در میدان انتخاباتی ندارند و از او حمایت خواهند کرد. همچنین در سال ۹۶ سعید جلیلی به دلیل ثبت نام رئیسی از ورود به انتخابات صرف نظر کرد و قالیباف هم پس از مناظرهها به نفع او کنار کشید. این وضعیت میتواند حلقه سخت ابراهیم رئیسی را از جریان حزب الله، بسیجیان و هیاتی ها، مذهبی ها و کلا طیف دارای علقه به انقلاب اسلامی شکل دهد.
شاید مهمترین رقبای رئیسی در تصاحب هسته سخت هواداری، آقایان زاکانی، جلیلی و محمد باشد. البته همه این تحلیلها با پیش فرض تایید صلاحیت این نامزدها است وگرنه شنیدهها از احتمال عدم احراز برخی از این نامزدها حکایت دارد. حضور این داوطلبان در صورت تایید صلاحیت تا آخر انتخابات میتواند ضربه مهلکی را به سیدابراهیم رئیسی بزند. این فرآیند در طول ایام تبلیغات نیز اتفاق خواهد افتاد چرا که برای هر نامزدی، این هسته سخت است که موج سازی خواهد کرد. به تعبیر دیگر هر یک نفر که به دلیل حضور در هسته سخت این داوطلبان در هسته سخت هواداری رئیسی قرار نمیگیرد به معنای تنها یک رأی نیست چرا این رأیها را باید رأی فعال و عناصر رأی ساز در نظر گرفت. چنین می شود که بخش مهمی از آرای رئیسی فرو میریزد.
نمایندگان ادوار، دولتیها و برخی علمای سنتی حامی لاریجانی
هسته سخت لاریجانی از طیف نخبگان سیاسی خواهد بود و هیچ بدنه ایدئولوژیک مردمی برای لاریجانی قابل تصور نیست. مخصوصا که اصلاحات میخواهد حمایت علنی خود از نامزدی لاریجانی را به روزهای آخر تبلیغات موکول کند. این یعنی هسته سخت مردمی اصلاحات نخواهد توانست برای لاریجانی در روزهای ابتدایی انتخابات فعالانه عمل کند.
اما لاریجانی نفوذ و محبوبیت بالایی میان نمایندگان ادوار مجلس، علما و حتی دولتیها دارد. احتمالا نباید تعجب کنیم که در روزهای آتی چندصد نماینده ادوار مجلس ستادهای لاریجانی را در شهرستانهای مختلف افتتاح کرده و شروع به فعالیت کنند. این کنشگری منطقهای برای لاریجانی بسیار حیاتی خواهد بود و میتواند از شکافهای قومی و قبیلهای هم سبد رأی لاریجانی را تامین کند. از سوی دیگر طبق شنیدهها بسیاری از استانداران و مسوولان دولت تدبیر و امید نیز در کنار لاریجانی خواهند بود.
جهانگیری، رقیب اورجینال اصلاحاتی برای لاریجانی
جهانگیری از اعضای اصلی حزب کارگزاران است. هاشمی بود که او را به استانداری اصفهان منصوب کرد و در دولت خاتمی توانست به وزارت هم برسد. جهانگیری در انتخابات گذشته تمام قد خود را یک اصلاحاتی معرفی کرد و توانست نمایندگی و اعتماد اصلاحات را به دست آورد. جهانگیری اکنون به دنبال آن است که سبد رأی ایدئولوژیک اصلاحات را تصاحب کند. اما جهانگیری در این مسیر رقیب قدرتمندی چون لاریجانی دارد. چنین فضای تردیدی هسته سخت اصلاحات را دچار چالش خواهد کرد. این چالش را بگذارید کنار یک مسئله مهم و حساس دیگر تحت عنوان افول اصلاح طلبی.
بدنه ایدوئولوژیک اصلاحات در طی سالهای گذشته بسیار ضعیف شده است. نه خبری از نخبگان فکری همچون حلقه کیان است و نه حتی کنشگران سیاسی تندی چون حزب مشارکت. عملا مشکلات اقتصادی و تغییر نسل نیز باعث شده است آن فضای تند و رادیکال دانشجویی و جوان این جناح وجود خارجی نداشته باشد. عمده جوانان دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ اکنون به میانسالی رسیدهاند و بسیاری از ملزومات زندگی، آنها را تا حدودی از فضای سیاسی و کنشهای رادیکال دور کرده است. حتی بخشی از این بدنه به دلیل ناکارآمدی دولت مورد حمایت جریان اصلاحات انگیزهای برای فعالیت سیاسی نیز ندارند.
اما یادمان باشد که تکیه اصلی اصلاحات در تبلیغات همیشه به رسانههای خارجی بوده است. این رسانهها را میتوان به عنوان هسته جریان اصلاحات در نظر گرفت. تمام کسانی که تحت تاثیر این رسانهها عمل خواهند کرد میتوان به عنوان بدنه جدید اصلاحات در نظر گرفت.
فارغ از این ماجرا هسته سخت اصلی جهانگیری را سرمایه داران و فعالان اقتصادی تشکیل خواهند داد. آنهایی که در ادوار مختلف وزارت و صدارات جهانگیری توانستند به واسطه او از مجوزها و شرایط مختلف دولتی بهره ببرند. کمپین جهانگیری به شدت وابسته به پول خواهد بود. او به واسطه قدرت پول وارد میدان رقابت خواهد شد و در این مسیر سعی خواهد کرد جریان اصلاحات را مجاب کند تا در کمپین انتخاباتی او مشارکت کنند. اما نخبگان اصلاحات و کارگزاران مخصوصا پا به سن گذاشتهها و باتجربههای این جبهه همچون بهزاد نبوی، سعید حجاریان و حتی کرباسچی به خوبی میدانند که جهانگیری نماد وضع موجود است و به هیچ وجه شانس پیروزی در انتخابات را ندارد. همین باعث خواهد شد تمام تلاششان را بکنند تا جریان اصلاحات به سمت لاریجانی تمایل پیدا کند.البته برای نخبگان اصلی اصلاحات، لاریجانی تصمیمی است که از مدتها قبل به آن رسیدهاند و آنچه گفته شد تلاشی است که برای توجیه این تصمیم و برای توضیح به بدنه اصلاحات صورت خواهد گرفت.