پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۷

دلایل مستجاب‌ نشدن دعا

دلایل مستجاب‌ نشدن دعا
یک پژوهشگر قرآنی گفت: تأخیر در دریافت پاسخ برای درک منطقی‌بودن خواسته، واگذارکردن کار به خدا، رابطه دعا با قانون علت و معلول، نیاز به تلاش و مجاهدت برای رسیدن به هدف و فهم ناقص و غیردقیق از مفهوم دعا، از جمله دلایل مستجاب‌نشدن دعاست.
کد خبر : ۶۹۳۵۰۲

به گزارش صراط نیوز، علی‌اکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن در  گفت‌وگوی قرآنی به موضوع «آب و نیایش» می‌پردازد. در ادامه، متن  این گفت‌و‌گو را می‌خوانیم.

شکرگزاری برای دعا‌های اجابت‌نشده، چه نقشی در تقویت ایمان و روحیه انسان‌ها ایفا می‌کند؟

بنا بر روایت ایکنا، در آغاز این قسمت از گفت‌و‌گو، سخنی از باب تبشیر به مخاطبان عزیزمان هدیه می‌کنیم. برخی از روشن‌ضمیران عارف به استناد روایات و همچنین حکایات و کشف و شهودی که داشته‌اند، با نگاهی بسیار زیبا به این مقوله اظهار می‌کنند «اگر پرده کنار رود و به حقایق اسرار غیب واقف شویم، بیش و پیش از آنکه خدا را برای دعا‌هایی که اجابت کرده است، شاکر باشیم، برای دعا‌هایی که اجابت نکرده است، شاکر می‌شویم.»

شدعا درواقع سؤال و استجابت آن هم جواب سؤال است. نکته مهمی که برخی از ما توجه نداریم، این است که تصور می‌کنیم جواب در اجابت دعا باید همانی باشد که ما دلمان می‌خواهد. اگر باور کنیم که خدای مهربان‌تر از مادر، اعلم از ماست، جواب خدا را با جان و دل قبول می‌کنیم و تصمیم او را بر خواسته خود و خواهش دلمان ترجیح می‌دهیم؛ بنابراین با این توضیح و توجیه، شبهه‌ای که درباره کلام الهی در آیه مشهور «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» مطرح می‌کنند و می‌گویند نعوذ بالله، این آیه هم واقعیت ندارد و ما که هرچه خدا را می‌خوانیم، جوابی نمی‌شنویم، یعنی حاجتمان برآورده نمی‌شود، ان‌شاءالله با طرح و شرح بحث، این شبهه عامیانه و خام هم رفع می‌شود.

در ادامه گفت‌وگوی قبل که درباره اجابت و استجابت دعا بود، اکنون درباره علل و دلایل مستجاب‌نشدن دعا‌ها و برآورده‌نشدن حاجات توضیح دهید.

اولاً پاسخ تبشیری که در بالا اشاره شد، مبتنی بر روایات متعدد از معصومین (ع) و حاکی از آن است که خداوند به جای رفع حاجت دنیوی، جزای اخروی در ازای ایمان، صبر و شکری که انسان در دنیا از خود ابراز کرده است، خواهد داد و اجر محسنین و مؤمنین ضایع‌شدنی نیست: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا.» (کهف/ ۳۰)، «.. إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ.» (زمر/ ۱۰)

دوم اینکه به فلسفه اصرار، تکرار و رسیدن به حالت اضطرار و تضرع در دعا توجه کنید. یکی از دلایل تأخیر در دریافت پاسخ دعا، می‌تواند این باشد که با گذشت زمان بیشتر، انسان بهتر می‌تواند منطقی‌بودن خواسته‌اش را متوجه شود. هرچه بیشتر فکر و تأمل می‌کند و به جوانبش می‌اندیشد، بیشتر به درستی تصمیمی که به‌صورت دعا از خدای حکیم خواسته است، می‌رسد و چه بسا خود انسان به این نتیجه برسد که چه خوب شد که به خواسته‌ام نرسیدم: «.. وَعَسَیٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَیٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ و چه بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر باشد و چه بسا چیزی را دوست بدارید و آن برای شما بد باشد و خدا مصلحت شما را می‌داند و شما نمی‌دانید.» (بقره/ ۲۱۶) از آن بالاتر هم خداوند می‌فرماید: «.. عَسَیٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا؛ چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خدا در آن خیر فراوانی قرار می‌دهد.» (نساء/ ۱۹)

سوم اینکه عقل و منطق حکم می‌کند که انسان کار را به داناتر از خودش واگذار و به تواناتر از خودش اعتماد کند. در لسان قرآن به این امر بدیهی، «تفویض» گفته شده است. تفویض بالاتر از توکل و سطح و حجم اعتمادش بیشتر است: «.. وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ» (غافر/ ۴۴) یعنی بنده خواسته‌اش را می‌گوید، امرش را که به معنای کار و نه دستور و فرمان است، با خدای بصیر مطرح و پاسخش را به خدا واگذار می‌کند.

این حالت خوب و خوش بندگی، مقدمه‌ای بر احراز مقام رضاست که از بالاترین مقامات پیش از مقام فنا محسوب می‌شود: «وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ» (توبه/ ۷۲) و در اثر صبر، شکر، توکل، تسلیم و تفویض برای انسان حاصل می‌شود و از آثارش، رسیدن به جایگاه صدیقین، آرامش، سکون و طمأنینه است. این حال و حالت حتی در دنیای مادی، حلاوتی فراوان دارد، چه برسد به قیامت و بهشت برین که غیرقابل فهم و وهم است و به قولی، حظ و لذتش کشیدنی نیست، بلکه چشیدنی است.

چهارم، توجه به رابطه دعا با قانون علت و معلول و به عبارتی دیگر، توجه به سنت‌های بلاتبدیل و تغییر الهی که بر فیزیک هستی و روابط میان اجزای آن، اعم از انسان و طبیعت حاکم است. در بعضی از موارد، دعا و درخواست‌هایی که ما برای رفع حاجاتمان از خدا می‌طلبیم، با این سنت‌ها و حکمت‌های الهی در آفرینش مغایرت دارد و بسیار طبیعی و مسلم است که انجام‌شدنی نیست؛ برای مثال یکی از سنت‌های رایج و دارج بر زندگی انسان، تلاش و مجاهدت برای کسب موفقیت و نیل به اهداف است. عبارت معروف قرآن نشانگر این سنت بلاتغییر در زندگی انسان‌هاست: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَیٰ.» (نجم/ ۳۹)

ده‌ها آیه و دستور به قتال و جهاد در قرآن، موضوعات ابتلاء، امتحان، هجرت، شهادت، استقامت، مبارزات پیامبران و ائمه (ع)، افضلیت مجاهدین و سایر موارد مشابه، این پیام را برای ما دارد که به خیال اجابت دعا بدون تلاش و مجاهدت نباشید. باید کار کرد، حرکت کرد، زحمت کشید، بلا‌ها دید، کشته شد، زخمی شد، اسیر شد، زندان رفت، داغ دید، مصیبت کشید، صبر کرد و رنج‌ها و محنت‌های جانکاه انتظار را تحمل کرد تا فرجی حاصل شود و درختی به بار بنشیند: «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود.» در روایات آمده است کاری که انسان خودش می‌تواند انجام دهد، اگر کوتاهی کند و به دعا متوسل شود، دعایش مستجاب نمی‌شود.

اگر ممکن است در همین قسمت از بحث، واژه «ادْعُونِی» را در آیه «وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ...» تبیین کنید.

در تبیین این واژه، نکته پنجم را باید اضافه کنم که به فهم درست و دقیق مفهوم آیه مورد بحث مربوط می‌شود. گاهی فهم ناقص و غیردقیق از یک حقیقت، موجب انحراف و تحریف می‌شود و بیشتر اوقات، این‌گونه کج‌فهمی‌ها به‌تدریج میان مردم رواج می‌یابد و متأسفانه یا از خواص آغاز می‌شود و یا با سکوت آنان دوام و گسترش پیدا می‌کند.

کلیدواژه اصلی در این آیه، معنا و مصداق دعاست که با توجه به کلمات دیگر آیه، بسیار به معنا و مصداق عبادت نزدیک‌تر است تا مفهوم خواندن خدا برای رفع حاجت: «وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ...» خدا می‌فرماید که من را بخوانید، یعنی من را عبادت کنید. علاوه بر اینکه ذات و نفس دعا، عبادت است، در این موضع هم فرموده که اگر قرار است کسی را بخوانید و عبادت کنید، آن شخص منم و فقط منم و این به توحید عبادی اشاره دارد.

در ادامه همین آیه می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (غافر/ ۶۰) ملاحظه می‌کنید که در اینجا استکبار از عبادت مطرح است. توجه کنید که «عِبَادَتِی» متناظر با «ادْعُونِی» است. به همین مقدار از بیان پاسخ به این پرسش بسنده می‌کنم. در قسمت بعدی به دلایل بیشتری که مربوط به مستجاب‌نشدن دعاست، خواهیم پرداخت.