صراط: استاني شدن انتخابات مجلس شوراي اسلامي، ازجمله طرح هايي است که در دوره هاي مختلف مجلس شوراي اسلامي (از دوره پنجم تاکنون) از سوي اکثريت متمايل به هر دو طيف عمده سياسي کشور (ازجمله مجلس ششم با اکثريت اصلاح طلب و مجلس نهم با اکثريت اصولگرا) مطرح شده است و طرفداران و مخالفان خاص خودش را در ميان نمايندگان هر دو طيف سياسي دارد.
مصطفی کواکبیان عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هشتم بر تحزب گرایی تاکید ویژه ای دارد. وی در گفتگويش علاوه بر برشمردن مزاياي استاني شدن انتخابات مي گويد که قدرت گرفتن احزاب در ايران تنها راه مردمسالاري است. مشروح این گفت و گو در ادامه می آید:
اساسا بحث استانی شدن انتخابات از کجا و از طرف چه کسانی آغاز شد؟
واقعیت ، بنده یکی ازطراحان اصلی استانی شدن انتخابات در مجلس هشتم بوده ام و این طرح به امضای ما و چندین تن از نمایندگان دیگر درآمد . منتها در آن زمان بحث احزاب هم دیده می شد. یعنی معتقد بودیم که هر کسی که می خواهد به پای صندوق رای برود علاوه براشخاص به احزاب هم رای دهد. آن وقت در یک حوزه انتخابی اگر یک حزبی بالاتر از اشخاص رای آورد این حق را داشته باشد که از بین نامزد های تایید صلاحیت شده نفر خودش را معرفی کند تا مرحله دومی هم در کار نباشد. منتها زمانی که این طرح وارد کمیسیون های شوراهای آن زمان شد، قسمت احزاب را به صورت کلی حذف کردند لذا ما مجبور شدیم که طرح را پس بگیریم . حال در مجلس نهم عده ای از آقایان این طرح را يک مقداري متفاوت تر مجددا مطرح کردند . در آنجا دیده شده که مردم هر استانی بتوانند به نمایندگان مورد نظر خود رای بدهند. طبعا هر کدام از این نامزدها متعلق به شهرستان و حوزه انتخابیه مربوطه هستند واگر در مجموع استان ها بالاترین رای بیاورند نماینده انتخابی همان شهرستان می شود.
بنده معتقد هستم که این طرح باز بهتر از هیچ است. هرچند که مطلوب ما انتخابات حزبی می باشد. چرا که انتخابات حزبی به پیشرفت مردم سالاری در کشور کمک می کند. در مجموع باید بگویم که استانی شدن انتخابات مزایایی دارد. چرا که پیش بینی می شود دیگر با مرحله دوم روبه رو نمی شویم و همچنین از هزینه ها در انتخابات کاسته می شود. یعنی هر کدام از نامزدهای استان که بالاترین رای را بیاورند با رای اکثریت نماینده می شود. استانی شدن انتخابات را ازسه جهت برتر می دانم اول اينکه باعث می شود وحدت استانی بیشتر شود چرا که بسیاری از استان ها دارای اختلافات شهر گرایی هستند. به عنوان مثال: در استان مازندران بین بابل و ساری بحث وجود دارد. یا در استان لرستان بین بروجرد و خرم آباد بحث است. یا همین استان سمنان بین سمنان و شاهرود بحث وجود دارد. این طرح باعث می شود یک وحدت استانی و منسجم شکل بگیرد و همه مردم به پای صندوق رای بیایند و به نماینده استان خود رای بدهند.
دوم اينکه نمایندگان برای مجموعه استان و برای پیشرفت آن پیگیری هایی خواهند داشت و از وارد شدن به جزییات و کار های ریز خودداری می کنند. در حال حاضر نمایندگان مشغول کار های کوچک و پیش پاافتاده هستند. مانند پیگیری برای اشتغال و وام افراد و در حقیقت موقعیت نماینده تنزل یافته و مانند یک آسفالت کار دیده می شود که باید برود و همه جزئیات را بررسی و پیگیری کند.این طرح باعث می شود که نمایندگان استانی طرح های کلی و جامع تری را پیگیری کنند و امور ریزهم مربوط به مسئولین اجرایی شود. سوم اينکه این طرح باعث می شود علاوه بر اینکه نمایندگان از اشتغالات جزیی رها شوند ضمنا به فکر مسائل کلان ملی باشند و ملی بیاندیشند. در بسیاری از طرح ها تمام حواس نمایندگان به حوزه انتخابیه می باشد ولی اگرانتخابات استانی شود نمایندگان کلان نگر می شوند. بنده معتقدم که این طرح به پیشرفت جامعه کمک می کند. ضمن این که ممکن است ایراداتی هم به دنبال داشته باشد. ممکن است مانند این که نمایندگان کمتر در دسترس مردم باشند و خواسته ها و مطالبات مرم شهر های کوچک تر کمتر مورد توجه قرار بگیرد.
آیا با اجرای این طرح کمکی هم به احزاب و رشد آن ها در کشور می شود یا خیر؟
بنده معتقد هستم که هرچند در این طرح احزاب دیده نشده ولی حوزه ها و موضوعات را به هم نزدیک می کند و احزاب به جای اینکه در همه 260 حوزه انتخاباتی شهرستان به شهرستان برنامه ریزی بکنند حداقل برای 31 استان برنامه ریزی می کنند در این صورت نتیجه بخش تر خواهد بود. در هر استان یک جا لیست را ارائه می دهند و این کمک به فعالیت جدی تری احزاب می شود. البته اگر احزاب بخواهند به صورت ریشه ای مشکلشان حل شود وبهتر راه بیافتند و جایگاه مطلوب تروفعالیت جهش داری داشته باشند باید مثل بسیاری از کشور های اروپایی انتخابات کلا به صورتی حزبی دربیاید. یعنی حزب ها فقط رای بیاورند و مردم بتوانند به احزاب رای بدهند آن وقت آن حزب از بین نامزد های تایید صلاحیت شده می تواند نفر معرفی کند. امروزه حتی در کشورهایی مانند عراق هم اسامی اشخاص را نمی آوردند. تنها شماره ای از فهرستی احزاب که باهم ائتلاف می کنند مطرح است و لذا هر کدام از این فهرست ها بالاترین رای را آورد ، درآن حوزه بین ائتلاف رای ها تقسیم می شود. در مجموع بنده نمی گویم فقط به احزاب رای دهیم بلکه بهتر است هر دوجنبه را در نظر داشته باشیم تا افراد در پای صندوق رای بیایند. هم به افراد و هم به احزاب رای دهند که این خود نیازمند قانون می باشد. من نظرم این است که اگر در بستر حزبی شده انتخابات پیش رود دیگر نیازی به طرح جداگانه نمی باشد.
شما همواره کار حزبی انجام داده اید و درگیر این مسئله بودید، از نظر شما اصلی ترین مشکل حزبی شدن در نظام سیاسی ما چیست ؟
در درجه اول مشکلاتی مربوط به خود حزب ها وجود دارد به عنوان مثال آموزش های لازم سیاسی برای نیروها و افراد در احزاب وجود ندارد . در درجه دوم بخشی از این مباحث به فرهنگ سیاسی مردم هم بر می گردد. متاسفانه ما در کشور روحیه فرد گرایی بیشتری نسبت به جمع گرایی داریم وبا توجه به تاریخچه ای که احزاب از قبل انقلاب تاکنون داشته اند نتوانستند نظر مردم را جلب کنند. لذا همواره یک نوع نگاه منفی از سوی توده های مردم به احزاب می شود. اما عمده مشکل احزاب به خود حکومت بر می گردد من بارها گفتم که 20 درصد مشکلات به احزاب و 30 درصد هم به مردم قطعا 50 درصد مشکلات به حکومت بر می گردد. در مورد حکومت هم عوامل زیادی وجود دارد. شما حساب کنید که دوره اصلاحات احزاب یارانه می گرفتند یکباره در آن 8 سال دوره آقای احمدی نژاد قطع شد. حتی خانه احزاب هم پلمپ شد. هرچند که خود مسئولان اجرایی حزبی عمل می کردند و کار تشکیلاتی داشتند. درحال حاضر بعد از گذشت یک سال و نیم از روی کار امدن دولت یازدهم فعلا تاکنون کار جدی برای احزاب صورت نگرفته است. اما من معتقدم که مشکل اصلی احزاب همان خلاهای قانونی است که باید برای آن يک راه حل اساسی اندیشیده شود. تا زمانی هم که احزاب را درگیر مسائل انتخابات نکنیم این کار شدنی نمی باشد. چرا که اگر به همین احزاب مسئولیت بدهیم قطعا پاسخگو خواهند بود. حقیقتا ما با نظام های پارلمانی هنوز فاصله زیادی داریم. در کشور هایی که نظام های پارلمانی حاکم است به صورت اتوماتیک وار حزب دارای اکثریت مسئول تعيين نخست وزیر می شود و هیچگاه بین دولت و مجلس دعوایی رخ نمی دهد. چرا که دولت فرزند مجلس می شود و همه با هم هستند. اما در حال حاضر متاسفانه ما اختلافات بین دولت و مجلس رادر کشور داریم. به دلیل اینکه درون مجلس ما حزبی نیست و نهایت فراکسیون هایی داریم که به صورت طیف وسیع مانند مجموع اصول گرایان و.... فعالیت می کنند. در یک جمله عمده ترین مشکل احزاب این است که ما نمی خواهیم احزاب را درگیر انتخابات کنیم.
البته حقوق احزاب در کشور به خوبی رعایت نمی شود. ما هنوز هیات منصفه سیاسی برای این امور نداریم. بعد از گذشت 35 سال از انقلاب، جرم سیاسی در کشور ما هیچگونه تعریفی نشده است. واقعیت دو دسته نمی خواهند جرم سیاسی در کشور تعریف شود. یک عده آنهایی که افراطی هستند می خواهند از فعالیت های سیاسی سو استفاده بکنند و هر کار دوست دارند بکنند و بگویند فعالیت سیاسی انجام می دهیم. یک عده ای هم نگاه امنیتی دارند. به محض اینکه فعالیت سیاسی صورت بگیرد جلوی کارها را بگیرند. پس در اینجا باز همه چی به حکومت بر می گردد. چرا که این حکومت است که به هر دلیلی نمی خواهد احزاب رشد کند. هر چند ممکن است گفته شود این امر اجتناب ناپذیر است و بر مرور زمان 4 و 5 ساله ممکن است حل شود. هیچ کشوری در دنیا نمی تواند ادعای دموکراسی کند مگر اینکه در آن انتخابات برگزار شود و هیچ انتخاباتی درست برگزار نمی شود مگر اینکه در آن رقابت واقعی شکل بگیرد و هیچ رقابت واقعی شکل نمی گیرد مگر اینکه احزاب فعالیت درستی داشته باشند. لذا ما برای رسیدن به رقابت "حزب "لازم داریم برای رسیدن به انتخابات رقابت لازم داریم و برای رسیدن به دموکراسی هم انتخابات لازم داریم. پس برای برای رسیدن به دمکراسی حتما حزب لازم است و در واقع خود حزب هسته اصلی تمامی فعالیت های مردم سالارانه است.
بنده افتخار را دارم که تنها سیاست ورز نیستم بلکه به عنوان استاد علوم سیاسی در دانشگاه ها مشغول تدریس می باشم و اعتقادم این است که تمام تلاش ها روزی نتیجه خواهد دادو لایحه ای که با عنوان اصلاح قانون احزاب به مجلس می رود که مثمر ثمر خواهد بود و گامی به جلو است.
فعالیتهای انتخاباتی را از چه زمانی شروع خواهید کرد کردید؟
استارت کارهای انتخاباتی را بعد از کنگره 13 واز تاریخ 9بهمن شروع خواهیم کرد. البته معتقدیم که در مرحله اول به شناسایی نیروها خواهیم پرداخت و در مرحله دوم بحث انسجام واتحاد با نیروهای هم سو را باید داشته باشیم و در مرحله سوم هم باید به معرفی نامزدهای انتخاباتی به صورت رسمی بپردازیم .من معتقدم که 30 شاخص برای واجدین شرایط در حزب وجود دارد. از معیارهای ارزشی گرفته مانند جانبازبودن ،مدت زمان حضور درجبهه ، خانواده شهید، یا برخورداری ازمدارج تحصیلی ،یعنی قطعنا کسانی که تحصیلات بالاتری داشته باشند برای ما اولویت بیشتری دارند. یا در خصوص سن مامعتقد به جوان گرایی در مجلس شورای اسلامی ودرون احزاب هستیم. در خصوص حضور زنان باید زنان بیشتری وارد مجلس شوند. یکی از هدف گذاریمان این است که حداقل ده درصد نمایندگان مجلس دهم را زنان تشکیل دهند و 25 درصد جوانان از گروه سنی 30 تا 40 سال باشند .این ها شاخص های عمومی ما هستند اما شاخص های اختصاصی: این که حتما از شرایط قانونی برخوردار باشند و از فیلتر شورای نگهبان عبور وتایید صلاحیت شوند ثانیا توجه ما باید به افرادی باشند که مقبولیت عامه داشته باشند، با فرض تایید شورای نگهبان ممکن است رای آوری نداشته باشند که این هم بی فایده است. همچنین علاوه بر اینها بحث همفکری و همسویی با اندیشه اصلاح طلبی برای مامهم است .
یک مقدار خانه تکانی برای مجلس لازم و ضروری می باشد. از نظر اینکه سطح مجلس بالا رود و اولویت ها و مطالبات مردم را با دقت بیشتری توجه داشته باشند. از همه این مباحث مهمتر اینکه اگر شما بررسی کنید 40 درصد نمایندگان دنبال طرح ها و لوایح هستند، و بقیه نمایندگان دنبال این مباحث نیستند. ما برای رئیس جمهور و وزرا استیضاح و عدم رای اعتماد داریم اما برای نمایندگان مجلس بعد از رای آوریشان تا 4 سال دیگر کسی کاري به کار آن ها ندارد. راهکاربرای جلوگیری از این قبیل مسائل ایجاد احزاب در کشور است.
بنده خودم از نمایندگانی بودم که در مجلس هشتم 21 نطق میان دستور داشتم ،11 تا وزیر را برای سوال به مجلس آوردم ،مسئول8 طرح تحقیق و تفحص بوده ام، 840 تا تذکر کتبی و شفاهی داشتم و در بحث مربوط به طرح ها حدود 80 طرح راخودم طراح اصلی بودم. منتها هیچ کدام نتیجه نمی داد. به عنوان مثال ما تحقیق و تفحص از حساب ارزی داشتیم با مشقت فراوانی امضا جمع کردیم و آن را به کمیسیون برنامه و بودجه ارجاع دادیم و پس از آن با مشکلات زیادی طرح را به صحن علنی منتقل کردیم که در نتیجه 103 رای آورد 2 رای کم آوردیم و به تصوب نرسید. اما مجلس اگر کارآمد و همسو با مطالبات جدی مردم باشد می توانیم طرح های زیادی را به نتیجه برسانیم و گرنه در حد همین سخنرانی ها باقی خواهد ماند.
شما فرمودید یکی از فاکتورهایتان اصلاح طلب بودن است شما به عنوان فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق چگونه اصلاح طلبی هستید؟ یک سری ها شما را اصلاح طلب نما می نامند تعریف شما از اصلاح طلبی چیست؟
در یادبودی که از طرف دانش آموختگان مهدوی کنی برگزار شد ،بنده یکی سخنرانان اصلی بودم و در آنجا هم بیان کردم که روزی در محضر آیت الله مهدوی کنی به ایشان عرض کردم ما از لحاظ عاطفی شما رو دوست داریم ولی اجازه بدهید از نظر سیاسی مثل شما فکر نکنیم. ایشان خیلی خوشحال شدند و گفتند من هم دقیقا همین را می خواهم .این درست نیست که حالا هرکسی که دانش آموخته دانشگاه امام جعفرصادق باشد همان خط فکری را باید داشته باشد بنده حداقل 3 دوره تا کنون رئیس دوره اي شورای هماهنگی اصلاحات بودم. بیشترین موج اینگونه حرفهای پوچ علیه بنده در آستانه مجلس نهم شکل گرفت. چرا که حزب مردم سالاری تنها حزبی بود که لیست انتاخاباتی ارائه داد و گفت باید شرکت کنیم. توصیه ای که من در اینجا می خواهم به مجموعه کساني که مي خواهند انتخابات خوبي داشته باشند،داشته باشم این است که در مباحث انتخابات ، تمامی گذشته ها را فراموش کنیم. چرا که باید در روند این جریان اخلاق مداری کرد. حتی ما شعار کابینه خود را دولت اخلاق گذاشتیم. اخلاق مداری باید از اعضای شورای نگهبان گرفته تا وزارت کشور وجود داشته باشد. از صدا و سیما گرفته تا احزاب در کل همه دست اندر کاران. در حال حاضر خیلی از اصولگرایان دلشان را به رد صلاحیت اصلاح طلبها خوش کرده اند. این اخلاق مداری و بازی جوانمردانه نیست. دل بستن به رد صلاحیت ها ی گسترده و تسخیر مجلس دهم به این وسيله خیلی هنر نیست بایدحرکتی به سمت اخلاق محوری داشته باشيم و ظرفیت ها و واقعیت ها را در نظر داشته باشيم. ما مردم بسیار خوبی داريم و کسانی هم که در حق مردم جفا می کنند خوبی های مردم را نادیده می گیرند. مردمی که 35 سال پای انقلاب ایستادند و پای همه صندوق های رای حضور داشتند دست به دست هم بدهیم برای خدمت به مردم.
ساز و کار اصلاح طلب ها برای رسیدن به وحدت چگونه می تواند باشد؟
البته گفتن این موضوعات قدری زود می باشد. به هر حال بارها گفتیم که اگر قرار باشد که چند لیست از جبهه اصلاحات در بیاید این مفهوم شکست قبل از انتخابات است. تجربه نشان داده که اگر حتی سال 84 ما 3 یا 4 تا کاندیدا نداشتیم احمدی نژاد اصلا به روی کار نمی توانست بیاید. درهمین انتخابات 92 کسانی هم که بودند به یک اتحاد و انسجامی رسیدند. درست است که آقای روحانی اصلاح طلب نیست ولی هیچ گاه نمی تواند حضور و حمایت اصلاح طلب ها در ریاست جمهوری خود را انکار کند. البته ما به شورای جبهه اصلاحات یک طرحی را ارائه داده ایم که کارگروه به کمیته ارتقا پیدا کرد در این کمیته همه افراد باید جا بگیرند حتی آنهایی که عضو شورای اصلاحات نیستند لذا اگر حزب ندا هم مجوز لازم را دریافت کرد می تواند وارد شود واگر این اتحاد بین همه ما شکل بگیر دما بهتر می توانیم عمل کنیم .
مصطفی کواکبیان عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هشتم بر تحزب گرایی تاکید ویژه ای دارد. وی در گفتگويش علاوه بر برشمردن مزاياي استاني شدن انتخابات مي گويد که قدرت گرفتن احزاب در ايران تنها راه مردمسالاري است. مشروح این گفت و گو در ادامه می آید:
اساسا بحث استانی شدن انتخابات از کجا و از طرف چه کسانی آغاز شد؟
واقعیت ، بنده یکی ازطراحان اصلی استانی شدن انتخابات در مجلس هشتم بوده ام و این طرح به امضای ما و چندین تن از نمایندگان دیگر درآمد . منتها در آن زمان بحث احزاب هم دیده می شد. یعنی معتقد بودیم که هر کسی که می خواهد به پای صندوق رای برود علاوه براشخاص به احزاب هم رای دهد. آن وقت در یک حوزه انتخابی اگر یک حزبی بالاتر از اشخاص رای آورد این حق را داشته باشد که از بین نامزد های تایید صلاحیت شده نفر خودش را معرفی کند تا مرحله دومی هم در کار نباشد. منتها زمانی که این طرح وارد کمیسیون های شوراهای آن زمان شد، قسمت احزاب را به صورت کلی حذف کردند لذا ما مجبور شدیم که طرح را پس بگیریم . حال در مجلس نهم عده ای از آقایان این طرح را يک مقداري متفاوت تر مجددا مطرح کردند . در آنجا دیده شده که مردم هر استانی بتوانند به نمایندگان مورد نظر خود رای بدهند. طبعا هر کدام از این نامزدها متعلق به شهرستان و حوزه انتخابیه مربوطه هستند واگر در مجموع استان ها بالاترین رای بیاورند نماینده انتخابی همان شهرستان می شود.
بنده معتقد هستم که این طرح باز بهتر از هیچ است. هرچند که مطلوب ما انتخابات حزبی می باشد. چرا که انتخابات حزبی به پیشرفت مردم سالاری در کشور کمک می کند. در مجموع باید بگویم که استانی شدن انتخابات مزایایی دارد. چرا که پیش بینی می شود دیگر با مرحله دوم روبه رو نمی شویم و همچنین از هزینه ها در انتخابات کاسته می شود. یعنی هر کدام از نامزدهای استان که بالاترین رای را بیاورند با رای اکثریت نماینده می شود. استانی شدن انتخابات را ازسه جهت برتر می دانم اول اينکه باعث می شود وحدت استانی بیشتر شود چرا که بسیاری از استان ها دارای اختلافات شهر گرایی هستند. به عنوان مثال: در استان مازندران بین بابل و ساری بحث وجود دارد. یا در استان لرستان بین بروجرد و خرم آباد بحث است. یا همین استان سمنان بین سمنان و شاهرود بحث وجود دارد. این طرح باعث می شود یک وحدت استانی و منسجم شکل بگیرد و همه مردم به پای صندوق رای بیایند و به نماینده استان خود رای بدهند.
دوم اينکه نمایندگان برای مجموعه استان و برای پیشرفت آن پیگیری هایی خواهند داشت و از وارد شدن به جزییات و کار های ریز خودداری می کنند. در حال حاضر نمایندگان مشغول کار های کوچک و پیش پاافتاده هستند. مانند پیگیری برای اشتغال و وام افراد و در حقیقت موقعیت نماینده تنزل یافته و مانند یک آسفالت کار دیده می شود که باید برود و همه جزئیات را بررسی و پیگیری کند.این طرح باعث می شود که نمایندگان استانی طرح های کلی و جامع تری را پیگیری کنند و امور ریزهم مربوط به مسئولین اجرایی شود. سوم اينکه این طرح باعث می شود علاوه بر اینکه نمایندگان از اشتغالات جزیی رها شوند ضمنا به فکر مسائل کلان ملی باشند و ملی بیاندیشند. در بسیاری از طرح ها تمام حواس نمایندگان به حوزه انتخابیه می باشد ولی اگرانتخابات استانی شود نمایندگان کلان نگر می شوند. بنده معتقدم که این طرح به پیشرفت جامعه کمک می کند. ضمن این که ممکن است ایراداتی هم به دنبال داشته باشد. ممکن است مانند این که نمایندگان کمتر در دسترس مردم باشند و خواسته ها و مطالبات مرم شهر های کوچک تر کمتر مورد توجه قرار بگیرد.
آیا با اجرای این طرح کمکی هم به احزاب و رشد آن ها در کشور می شود یا خیر؟
بنده معتقد هستم که هرچند در این طرح احزاب دیده نشده ولی حوزه ها و موضوعات را به هم نزدیک می کند و احزاب به جای اینکه در همه 260 حوزه انتخاباتی شهرستان به شهرستان برنامه ریزی بکنند حداقل برای 31 استان برنامه ریزی می کنند در این صورت نتیجه بخش تر خواهد بود. در هر استان یک جا لیست را ارائه می دهند و این کمک به فعالیت جدی تری احزاب می شود. البته اگر احزاب بخواهند به صورت ریشه ای مشکلشان حل شود وبهتر راه بیافتند و جایگاه مطلوب تروفعالیت جهش داری داشته باشند باید مثل بسیاری از کشور های اروپایی انتخابات کلا به صورتی حزبی دربیاید. یعنی حزب ها فقط رای بیاورند و مردم بتوانند به احزاب رای بدهند آن وقت آن حزب از بین نامزد های تایید صلاحیت شده می تواند نفر معرفی کند. امروزه حتی در کشورهایی مانند عراق هم اسامی اشخاص را نمی آوردند. تنها شماره ای از فهرستی احزاب که باهم ائتلاف می کنند مطرح است و لذا هر کدام از این فهرست ها بالاترین رای را آورد ، درآن حوزه بین ائتلاف رای ها تقسیم می شود. در مجموع بنده نمی گویم فقط به احزاب رای دهیم بلکه بهتر است هر دوجنبه را در نظر داشته باشیم تا افراد در پای صندوق رای بیایند. هم به افراد و هم به احزاب رای دهند که این خود نیازمند قانون می باشد. من نظرم این است که اگر در بستر حزبی شده انتخابات پیش رود دیگر نیازی به طرح جداگانه نمی باشد.
شما همواره کار حزبی انجام داده اید و درگیر این مسئله بودید، از نظر شما اصلی ترین مشکل حزبی شدن در نظام سیاسی ما چیست ؟
در درجه اول مشکلاتی مربوط به خود حزب ها وجود دارد به عنوان مثال آموزش های لازم سیاسی برای نیروها و افراد در احزاب وجود ندارد . در درجه دوم بخشی از این مباحث به فرهنگ سیاسی مردم هم بر می گردد. متاسفانه ما در کشور روحیه فرد گرایی بیشتری نسبت به جمع گرایی داریم وبا توجه به تاریخچه ای که احزاب از قبل انقلاب تاکنون داشته اند نتوانستند نظر مردم را جلب کنند. لذا همواره یک نوع نگاه منفی از سوی توده های مردم به احزاب می شود. اما عمده مشکل احزاب به خود حکومت بر می گردد من بارها گفتم که 20 درصد مشکلات به احزاب و 30 درصد هم به مردم قطعا 50 درصد مشکلات به حکومت بر می گردد. در مورد حکومت هم عوامل زیادی وجود دارد. شما حساب کنید که دوره اصلاحات احزاب یارانه می گرفتند یکباره در آن 8 سال دوره آقای احمدی نژاد قطع شد. حتی خانه احزاب هم پلمپ شد. هرچند که خود مسئولان اجرایی حزبی عمل می کردند و کار تشکیلاتی داشتند. درحال حاضر بعد از گذشت یک سال و نیم از روی کار امدن دولت یازدهم فعلا تاکنون کار جدی برای احزاب صورت نگرفته است. اما من معتقدم که مشکل اصلی احزاب همان خلاهای قانونی است که باید برای آن يک راه حل اساسی اندیشیده شود. تا زمانی هم که احزاب را درگیر مسائل انتخابات نکنیم این کار شدنی نمی باشد. چرا که اگر به همین احزاب مسئولیت بدهیم قطعا پاسخگو خواهند بود. حقیقتا ما با نظام های پارلمانی هنوز فاصله زیادی داریم. در کشور هایی که نظام های پارلمانی حاکم است به صورت اتوماتیک وار حزب دارای اکثریت مسئول تعيين نخست وزیر می شود و هیچگاه بین دولت و مجلس دعوایی رخ نمی دهد. چرا که دولت فرزند مجلس می شود و همه با هم هستند. اما در حال حاضر متاسفانه ما اختلافات بین دولت و مجلس رادر کشور داریم. به دلیل اینکه درون مجلس ما حزبی نیست و نهایت فراکسیون هایی داریم که به صورت طیف وسیع مانند مجموع اصول گرایان و.... فعالیت می کنند. در یک جمله عمده ترین مشکل احزاب این است که ما نمی خواهیم احزاب را درگیر انتخابات کنیم.
البته حقوق احزاب در کشور به خوبی رعایت نمی شود. ما هنوز هیات منصفه سیاسی برای این امور نداریم. بعد از گذشت 35 سال از انقلاب، جرم سیاسی در کشور ما هیچگونه تعریفی نشده است. واقعیت دو دسته نمی خواهند جرم سیاسی در کشور تعریف شود. یک عده آنهایی که افراطی هستند می خواهند از فعالیت های سیاسی سو استفاده بکنند و هر کار دوست دارند بکنند و بگویند فعالیت سیاسی انجام می دهیم. یک عده ای هم نگاه امنیتی دارند. به محض اینکه فعالیت سیاسی صورت بگیرد جلوی کارها را بگیرند. پس در اینجا باز همه چی به حکومت بر می گردد. چرا که این حکومت است که به هر دلیلی نمی خواهد احزاب رشد کند. هر چند ممکن است گفته شود این امر اجتناب ناپذیر است و بر مرور زمان 4 و 5 ساله ممکن است حل شود. هیچ کشوری در دنیا نمی تواند ادعای دموکراسی کند مگر اینکه در آن انتخابات برگزار شود و هیچ انتخاباتی درست برگزار نمی شود مگر اینکه در آن رقابت واقعی شکل بگیرد و هیچ رقابت واقعی شکل نمی گیرد مگر اینکه احزاب فعالیت درستی داشته باشند. لذا ما برای رسیدن به رقابت "حزب "لازم داریم برای رسیدن به انتخابات رقابت لازم داریم و برای رسیدن به دموکراسی هم انتخابات لازم داریم. پس برای برای رسیدن به دمکراسی حتما حزب لازم است و در واقع خود حزب هسته اصلی تمامی فعالیت های مردم سالارانه است.
بنده افتخار را دارم که تنها سیاست ورز نیستم بلکه به عنوان استاد علوم سیاسی در دانشگاه ها مشغول تدریس می باشم و اعتقادم این است که تمام تلاش ها روزی نتیجه خواهد دادو لایحه ای که با عنوان اصلاح قانون احزاب به مجلس می رود که مثمر ثمر خواهد بود و گامی به جلو است.
فعالیتهای انتخاباتی را از چه زمانی شروع خواهید کرد کردید؟
استارت کارهای انتخاباتی را بعد از کنگره 13 واز تاریخ 9بهمن شروع خواهیم کرد. البته معتقدیم که در مرحله اول به شناسایی نیروها خواهیم پرداخت و در مرحله دوم بحث انسجام واتحاد با نیروهای هم سو را باید داشته باشیم و در مرحله سوم هم باید به معرفی نامزدهای انتخاباتی به صورت رسمی بپردازیم .من معتقدم که 30 شاخص برای واجدین شرایط در حزب وجود دارد. از معیارهای ارزشی گرفته مانند جانبازبودن ،مدت زمان حضور درجبهه ، خانواده شهید، یا برخورداری ازمدارج تحصیلی ،یعنی قطعنا کسانی که تحصیلات بالاتری داشته باشند برای ما اولویت بیشتری دارند. یا در خصوص سن مامعتقد به جوان گرایی در مجلس شورای اسلامی ودرون احزاب هستیم. در خصوص حضور زنان باید زنان بیشتری وارد مجلس شوند. یکی از هدف گذاریمان این است که حداقل ده درصد نمایندگان مجلس دهم را زنان تشکیل دهند و 25 درصد جوانان از گروه سنی 30 تا 40 سال باشند .این ها شاخص های عمومی ما هستند اما شاخص های اختصاصی: این که حتما از شرایط قانونی برخوردار باشند و از فیلتر شورای نگهبان عبور وتایید صلاحیت شوند ثانیا توجه ما باید به افرادی باشند که مقبولیت عامه داشته باشند، با فرض تایید شورای نگهبان ممکن است رای آوری نداشته باشند که این هم بی فایده است. همچنین علاوه بر اینها بحث همفکری و همسویی با اندیشه اصلاح طلبی برای مامهم است .
یک مقدار خانه تکانی برای مجلس لازم و ضروری می باشد. از نظر اینکه سطح مجلس بالا رود و اولویت ها و مطالبات مردم را با دقت بیشتری توجه داشته باشند. از همه این مباحث مهمتر اینکه اگر شما بررسی کنید 40 درصد نمایندگان دنبال طرح ها و لوایح هستند، و بقیه نمایندگان دنبال این مباحث نیستند. ما برای رئیس جمهور و وزرا استیضاح و عدم رای اعتماد داریم اما برای نمایندگان مجلس بعد از رای آوریشان تا 4 سال دیگر کسی کاري به کار آن ها ندارد. راهکاربرای جلوگیری از این قبیل مسائل ایجاد احزاب در کشور است.
بنده خودم از نمایندگانی بودم که در مجلس هشتم 21 نطق میان دستور داشتم ،11 تا وزیر را برای سوال به مجلس آوردم ،مسئول8 طرح تحقیق و تفحص بوده ام، 840 تا تذکر کتبی و شفاهی داشتم و در بحث مربوط به طرح ها حدود 80 طرح راخودم طراح اصلی بودم. منتها هیچ کدام نتیجه نمی داد. به عنوان مثال ما تحقیق و تفحص از حساب ارزی داشتیم با مشقت فراوانی امضا جمع کردیم و آن را به کمیسیون برنامه و بودجه ارجاع دادیم و پس از آن با مشکلات زیادی طرح را به صحن علنی منتقل کردیم که در نتیجه 103 رای آورد 2 رای کم آوردیم و به تصوب نرسید. اما مجلس اگر کارآمد و همسو با مطالبات جدی مردم باشد می توانیم طرح های زیادی را به نتیجه برسانیم و گرنه در حد همین سخنرانی ها باقی خواهد ماند.
شما فرمودید یکی از فاکتورهایتان اصلاح طلب بودن است شما به عنوان فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق چگونه اصلاح طلبی هستید؟ یک سری ها شما را اصلاح طلب نما می نامند تعریف شما از اصلاح طلبی چیست؟
در یادبودی که از طرف دانش آموختگان مهدوی کنی برگزار شد ،بنده یکی سخنرانان اصلی بودم و در آنجا هم بیان کردم که روزی در محضر آیت الله مهدوی کنی به ایشان عرض کردم ما از لحاظ عاطفی شما رو دوست داریم ولی اجازه بدهید از نظر سیاسی مثل شما فکر نکنیم. ایشان خیلی خوشحال شدند و گفتند من هم دقیقا همین را می خواهم .این درست نیست که حالا هرکسی که دانش آموخته دانشگاه امام جعفرصادق باشد همان خط فکری را باید داشته باشد بنده حداقل 3 دوره تا کنون رئیس دوره اي شورای هماهنگی اصلاحات بودم. بیشترین موج اینگونه حرفهای پوچ علیه بنده در آستانه مجلس نهم شکل گرفت. چرا که حزب مردم سالاری تنها حزبی بود که لیست انتاخاباتی ارائه داد و گفت باید شرکت کنیم. توصیه ای که من در اینجا می خواهم به مجموعه کساني که مي خواهند انتخابات خوبي داشته باشند،داشته باشم این است که در مباحث انتخابات ، تمامی گذشته ها را فراموش کنیم. چرا که باید در روند این جریان اخلاق مداری کرد. حتی ما شعار کابینه خود را دولت اخلاق گذاشتیم. اخلاق مداری باید از اعضای شورای نگهبان گرفته تا وزارت کشور وجود داشته باشد. از صدا و سیما گرفته تا احزاب در کل همه دست اندر کاران. در حال حاضر خیلی از اصولگرایان دلشان را به رد صلاحیت اصلاح طلبها خوش کرده اند. این اخلاق مداری و بازی جوانمردانه نیست. دل بستن به رد صلاحیت ها ی گسترده و تسخیر مجلس دهم به این وسيله خیلی هنر نیست بایدحرکتی به سمت اخلاق محوری داشته باشيم و ظرفیت ها و واقعیت ها را در نظر داشته باشيم. ما مردم بسیار خوبی داريم و کسانی هم که در حق مردم جفا می کنند خوبی های مردم را نادیده می گیرند. مردمی که 35 سال پای انقلاب ایستادند و پای همه صندوق های رای حضور داشتند دست به دست هم بدهیم برای خدمت به مردم.
ساز و کار اصلاح طلب ها برای رسیدن به وحدت چگونه می تواند باشد؟
البته گفتن این موضوعات قدری زود می باشد. به هر حال بارها گفتیم که اگر قرار باشد که چند لیست از جبهه اصلاحات در بیاید این مفهوم شکست قبل از انتخابات است. تجربه نشان داده که اگر حتی سال 84 ما 3 یا 4 تا کاندیدا نداشتیم احمدی نژاد اصلا به روی کار نمی توانست بیاید. درهمین انتخابات 92 کسانی هم که بودند به یک اتحاد و انسجامی رسیدند. درست است که آقای روحانی اصلاح طلب نیست ولی هیچ گاه نمی تواند حضور و حمایت اصلاح طلب ها در ریاست جمهوری خود را انکار کند. البته ما به شورای جبهه اصلاحات یک طرحی را ارائه داده ایم که کارگروه به کمیته ارتقا پیدا کرد در این کمیته همه افراد باید جا بگیرند حتی آنهایی که عضو شورای اصلاحات نیستند لذا اگر حزب ندا هم مجوز لازم را دریافت کرد می تواند وارد شود واگر این اتحاد بین همه ما شکل بگیر دما بهتر می توانیم عمل کنیم .