صراط: «همایش اصلاحطلبان» روز پنجشنبه گذشته در تهران برگزار شد.
همایشی که محمدرضا عارف، عبدالواحد موسوی و سیدمحمدصادق خرازی شهیرترین چهرههای حاضر در آن بودند و بارزترین وجه آن نیز غیبت اکثریت اصلاحطلبان مبرّز بود.
کرباسچی، حجاریان، معین، محمد خاتمی، نوری، زیباکلام، تاجیک، محتشمیپور، ابطحی، الویری، سلامتی، انصاری، اعلمی، خوئینیها، پورنجاتی، مسجدجامعی، قنبری، لیلاز، مهرعلیزاده، پزشکیان و عدد دیگری از زعمای اصلاحات در همایش اشاره شده حضور نداشتهاند.
هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، حجتالاسلام ناطق نوری، اسحاق جهانگیری و کرباسچی غایبانی بودهاند که علیرغم دعوت به همایش نیامدند.
موسوی لاری، در بخشی از صحبتهای خود در این همایش گفته است: «ما به عنوان جریان اصلاحطلبی، هم راه و هم چگونه راه رفتن را میدانیم، لذا اگر کسانی با سوءاستفاده راه را عوضی بروند جریان اصلاحات با آنها تسویه فکری میکند»
*همانطور که مشخص است، غیبت چهرههای شهیر و محوری اصلاحات در این همایش حاوی یک برونداد و پیام آشکار است.
غیبتی که اگرچه درباره برخی از چهرهها همچون کرباسچی و محمدرضا خاتمی با عناوینی مثل حضور در سفر و یا شکسته شدن دست! توجیه شد اما ناگفته پیداست که عدم حضور در این سطح گسترده از تعداد و رفتارهایی مثل حضور آقای هاشمی در همایش «پیامبر رحمت و مدارا» و عدم حضور ایشان در این همایش همگی نشان از یک پیام خاص دارد.
از منظر تحلیلی میتوان با توجه به اظهارات زعمای غایب مذکور که در ماهها و هفتههای قبل در لابهلای رسانهها و مکتوبات آنها بیان شده اینطور گفت که شاکله اصلی جبهه اصلاحات با توجه به رخدادهای سال 88، خود را در یک انسداد سیاسی مزمن میبیند.
انسدادی اعتراف شده که باز هم شاکله مذکور یگانه راه خود را برای نجات از آن نه ایستایی بر سر مواضع و برگزاری همایش! که «تعیین مرز با حرکات سال 88» و «حذف بدبینیهای نظام»! (هر دو مورد توسط شخص محمد خاتمی و در اقتفای وی توسط دیگرانی که از قضا در زمره غائبان همایش مذکور بودهاند، مورد تأکید قرار گرفته است) میداند.
در واقع رخدادهای عظیمی همچون «یومالله 9 دی»، «حصر سران فتنه» و «مقاومت رهبری و نظام اسلامی بر اصول کلی خود» طی 5 سال گذشته سبب شده است که غلط بودن ادعاهای طرح شده توسط یک جریان سیاسی خاص در سال 88 در پیشگاه افکار عمومی محرز شود و مبرّزین این جریان نیز هماکنون بوضوح و بیش از دیگران این صدا را شنیدهاند و لذا دیگر برای بازگشت به سپهر سیاست کشور راهی جز عمل به خواسته نظام مبنی بر اعتراف به اشتباهات گذشته را متصوّر نیستند.
رسیدن به این فرمول و حتی اجرای آن نیز مقتضیات خاصی دارد.
مقتضیاتی که صد البته برگزاری همایشی همچون همایش اصلاحطلبان در پنجشنبه گذشته و زیر چتر خوشبینیهای چهرههایی همچون عارف و خرازی قرار گرفتن آنها را منکوب میکند و نخهای رشته شده را دوباره پنبه میکند.
وانگهی، شاکله اصلی اصلاحطلبان به نیکویی میدانند که رفتارها و صحبتهایی مثل «تقدیر از خاتمی»، «اصرار بر فکّ حصر سران فتنه» و «اصرار همچنان بر برخی رفتارهای سال 88» ثمری غیر از افزوده شدن به بدبینی و تردید نظام نسبت به جریان آنها ندارد و لذا برای رسیدن به مرحله اجرای «فرمول عذرخواهی»، از این رفتارها تا حدّ ممکن احراز میکنند و ترجیح میدهند این رفتارها و سخنان، بیشتر توسط دیگرانی غیر از آنها انجام بگیرد و بیان شود.
غیر از محمد خاتمی، چهرههایی همچون منتجبنیا، پزشکیان، مرعشی، ابطحی، قنبری، نقیبزاده و خرّم از مفاهیمی مثل وجود بدبینی نسبت به اصلاحطلبان، ضروت تعیین مرز شفاف با جریانهای سال 88 و عذرخواهی سخن گفتهاند.
همایشی که محمدرضا عارف، عبدالواحد موسوی و سیدمحمدصادق خرازی شهیرترین چهرههای حاضر در آن بودند و بارزترین وجه آن نیز غیبت اکثریت اصلاحطلبان مبرّز بود.
کرباسچی، حجاریان، معین، محمد خاتمی، نوری، زیباکلام، تاجیک، محتشمیپور، ابطحی، الویری، سلامتی، انصاری، اعلمی، خوئینیها، پورنجاتی، مسجدجامعی، قنبری، لیلاز، مهرعلیزاده، پزشکیان و عدد دیگری از زعمای اصلاحات در همایش اشاره شده حضور نداشتهاند.
هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، حجتالاسلام ناطق نوری، اسحاق جهانگیری و کرباسچی غایبانی بودهاند که علیرغم دعوت به همایش نیامدند.
موسوی لاری، در بخشی از صحبتهای خود در این همایش گفته است: «ما به عنوان جریان اصلاحطلبی، هم راه و هم چگونه راه رفتن را میدانیم، لذا اگر کسانی با سوءاستفاده راه را عوضی بروند جریان اصلاحات با آنها تسویه فکری میکند»
*همانطور که مشخص است، غیبت چهرههای شهیر و محوری اصلاحات در این همایش حاوی یک برونداد و پیام آشکار است.
غیبتی که اگرچه درباره برخی از چهرهها همچون کرباسچی و محمدرضا خاتمی با عناوینی مثل حضور در سفر و یا شکسته شدن دست! توجیه شد اما ناگفته پیداست که عدم حضور در این سطح گسترده از تعداد و رفتارهایی مثل حضور آقای هاشمی در همایش «پیامبر رحمت و مدارا» و عدم حضور ایشان در این همایش همگی نشان از یک پیام خاص دارد.
از منظر تحلیلی میتوان با توجه به اظهارات زعمای غایب مذکور که در ماهها و هفتههای قبل در لابهلای رسانهها و مکتوبات آنها بیان شده اینطور گفت که شاکله اصلی جبهه اصلاحات با توجه به رخدادهای سال 88، خود را در یک انسداد سیاسی مزمن میبیند.
انسدادی اعتراف شده که باز هم شاکله مذکور یگانه راه خود را برای نجات از آن نه ایستایی بر سر مواضع و برگزاری همایش! که «تعیین مرز با حرکات سال 88» و «حذف بدبینیهای نظام»! (هر دو مورد توسط شخص محمد خاتمی و در اقتفای وی توسط دیگرانی که از قضا در زمره غائبان همایش مذکور بودهاند، مورد تأکید قرار گرفته است) میداند.
در واقع رخدادهای عظیمی همچون «یومالله 9 دی»، «حصر سران فتنه» و «مقاومت رهبری و نظام اسلامی بر اصول کلی خود» طی 5 سال گذشته سبب شده است که غلط بودن ادعاهای طرح شده توسط یک جریان سیاسی خاص در سال 88 در پیشگاه افکار عمومی محرز شود و مبرّزین این جریان نیز هماکنون بوضوح و بیش از دیگران این صدا را شنیدهاند و لذا دیگر برای بازگشت به سپهر سیاست کشور راهی جز عمل به خواسته نظام مبنی بر اعتراف به اشتباهات گذشته را متصوّر نیستند.
رسیدن به این فرمول و حتی اجرای آن نیز مقتضیات خاصی دارد.
مقتضیاتی که صد البته برگزاری همایشی همچون همایش اصلاحطلبان در پنجشنبه گذشته و زیر چتر خوشبینیهای چهرههایی همچون عارف و خرازی قرار گرفتن آنها را منکوب میکند و نخهای رشته شده را دوباره پنبه میکند.
وانگهی، شاکله اصلی اصلاحطلبان به نیکویی میدانند که رفتارها و صحبتهایی مثل «تقدیر از خاتمی»، «اصرار بر فکّ حصر سران فتنه» و «اصرار همچنان بر برخی رفتارهای سال 88» ثمری غیر از افزوده شدن به بدبینی و تردید نظام نسبت به جریان آنها ندارد و لذا برای رسیدن به مرحله اجرای «فرمول عذرخواهی»، از این رفتارها تا حدّ ممکن احراز میکنند و ترجیح میدهند این رفتارها و سخنان، بیشتر توسط دیگرانی غیر از آنها انجام بگیرد و بیان شود.
غیر از محمد خاتمی، چهرههایی همچون منتجبنیا، پزشکیان، مرعشی، ابطحی، قنبری، نقیبزاده و خرّم از مفاهیمی مثل وجود بدبینی نسبت به اصلاحطلبان، ضروت تعیین مرز شفاف با جریانهای سال 88 و عذرخواهی سخن گفتهاند.