صراط: یک دهه است آزادسازی قاعدهمند و تدریجی، اسناد دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را نیز شامل شده است، اما گویا بنا نیست از چنین امتیازی برای افزایش شناخت جامعه بهره منطقی گرفته شود، کما این که در مورد اسناد به دست آمده از دوران پهلوی( پدر و پسر) نیز کم و بیش این چنین شد.
فراهم کردن زمینه دسترسی عموم به اسناد و خارج کردن آن از انحصار سازمانهای تولید کننده و صاحب سند بعد از سی سال، هر ساله کنجکاوی قشر جوان را برمیانگیزد و اهل نظر را با تاریخ پیوندی مستحکم میزند.
اخیراً بخشی از مذاکرات جلسه 14خرداد سال 1368 مجلس خبرگان رهبری در خارج کشور منتشر شد. با توجه به غفلت مورد اشاره، اولین تصویری که در مواجهه با این فیلم اسنادی در اذهان کماطلاع از تاریخ نقش میبندد این است که" اسرار مگویی با لطف و مساعی کسانی در اختیار قرار گرفته است". همین تلقی نیز موجب پذیرش القائات و جهتگیریها در نحوه ارائه سند میشود.
حال آن که اهل تأمل و آگاهان از آن مقطع تاریخی میدانند که امروز رهبری کشور را کسی بر عهده دارد که برای دور کردن توجه خبرگان از خود و پرنمودن خلاء وجودی شخصیت بیبدیلی چون امام بر رهبری شورایی تأکید میورزید، اما پس از رأی آوردن مدل رهبری فردی در اجلاس خبرگان میداند که توجهات به سوی اوست؛ لذا با تندترین عبارات فاصله خود را با امام خمینی بیان میدارد و خود را لایق جانشینی وی نمیخواند؛ خبرگان بر بیان نظر رهبر فقیه انقلاب مبنی بر صلاحیت فقهی و مدیریتی وی توسط هیأت رئیسه تأکید میورزند، اما برافروختهتر با انتخاب خویش به رهبری مخالفت میکند؛ در نهایت با اصرار خبرگان در این مورد رأیگیری و در زمان شمارش دقیق قیامکنندگان او نشسته است و نه تنها به خود رأی نمیدهد و نشانی از خرسندی اقبال جمع به خویش در او دیده نمیشود بلکه از سنگینی مسئولیت خطیری که بر دوشش مینهند بسیار اندیشناک است.
آن چه در این جلسه بیشتر مورد توجه اهل فهم قرار میگیرد شهادت آقای هاشمی بر این امر است که وقتی در نشست امام با سران ایشان بر صلاحیت آقای خامنهای برای رهبری آینده تأکید میورزند و مورد عنایت ویژه قرار میگیرد وی از امام میخواهد تا حاضران را مقید نمایند تا این مسئله را نقل نکنند.
خود نیز هرگز در هیچ محفلی آن را روایت نمیکند. شاید امروز درک این مسئله برای نسل جوان آسان نباشد که کمترین تعریف امام از کسی در آن زمان، به چه میزان شأن اجتماعی او را ارتقا میداد؛ زیرا همگان باور داشتند" خمینی" شخصیتی نیست که بیمبنا بر مراتب فقاهتی، سیاسی و سایر ویژگیهای لازمه برای رهبری در کسی تأکید ورزد.
امروز کسی در جایگاه رهبری جامعه قرار دارد که در آن زمان علیرغم همگون نبودن قوای سه گانه با خود، جلوی انتشار نظر صریح و چندباره امام به عنوان یک شاخص تعیینکننده در مورد خویش را میگیرد تا بر نفسانیتش غلبه یابد.
عطاءالله مهاجرانی که مدتی است جلای وطن کرده در واکنش به برخی خارجنشینان که عداوتورزی صرف، " درستبینی" آنان را ناممکن ساخته است میگوید: " این ویژگی که فردی پای بر نفس خویش میگذارد و خود را کوچک میشمرد توانایی و بزرگی است. "
آیتالله خامنهای علاوه بر این در سندی که محتملاً برای شکستن شخصیت وی منتشر میشود قانونگرایی سختگیرانهای را در مورد خود( و نه در مورد دیگران) به نمایش میگذارد.
وی تأکید میکند هنوز بازنگری در قانون اساسی که در ارتباط با رهبر شرط" مرجعیت" را به" اجتهاد" تغییر میدهد به رفراندوم گذاشته نشده است، اما هیأت رئیسه خبرگان با تأکید بر نامه امام به شورای بازنگری قانون اساسی در این زمینه این انتخاب را موقتی اعلام میدارد تا بعد از به رأی مردم گذاشته شدن بازنگری، انتخاب دائمی صورت گیرد؛ لذا در مردادماه اجلاس فوقالعاده خبرگان بعد از برگزاری رفراندوم رأی به رهبری دائمی آیتالله خامنهای میدهد.
در پایان باید به تلخی اذعان داشت اگر برخی همزمان با هجمه گسترده به ایران به زعم خویش سندی را برای به زیر سؤال بردن رهبری منتشر نمیساختند جامعه محروم مانده از اسناد تا این میزان بر تسلط رهبری بر هوای نفس خویش- که قدرتی فوقالعاده را به نمایش میگذارد- نزدیک نمیشد.